حسن رحیم پور ازغدی در گفتاری بروز فتنه در دوران امیرالمومنین را تشریح میکند که این سخنان در چند بخش منتشر میشود.
* وقتی راه را از چاه نشناسید بازی میخورید
به نظرم آمد قبل از امامزادگان عشق از امام عشق امیرالمومنین سخن بگوییم. برای حفظ عشق باید حتما به معرفت شناسی عشق توجه کرد، به ریشههای معرفتی عشق که اگر آگاهی نباشد عشق هم نخواهد بود و بنابراین اگر بخواهیم پرچم عشق را سر دست نگه داریم باید آگاهی را نیز سر دست نگه داریم که یک راه مهم آن مطالعات اسلامی حساب شده و متراکم است. بدون کتاب خواندن و بدون زحمت کشیدن هیچ کس حافظ هیچ فرهنگی نمیتواند باشد و با صرف احساسات، هم خطر افراط و تفریط است و هم اندیشههای صحیح نهادینه و ریشه دار نمیشود.
با وزش یک طوفان، یک بحران و آمدن یک فتنه فرهنگی، یک شبه همه چیز زیر و رو میشود؛ شما خالصید، صادقید اما وقتی راه را از چاه نشناسید بازی میخورید.
در اینجا بنده به یک نمونه از بازی خوردگان در تاریخ اشاره میکنم که شما اگر ایمان و عشق بازی و عشق ورزی و شهادت طلبی را که بالاترین درجه خلوص یک انسان است داشته باشید ولی اگر از پشتوانه معرفتی درستی برخوردار نباشید هر آینه ممکن است بلغزید یا اگر هم نلغزید چون ثبات ندارید بعد از مدتی دچار تردید یا پشیمانی خواهید شد.
به نظرم آمد اگر به دوره چند ساله ولایت و حاکمیت امیرالمومنین نظری بیندازیم متوجه خواهیم شد که از جهاتی به شرایط ما کمک خواهد کرد؛ دورانی که حکومت به امیرالمومنین رسید، به لحاظ زمانی شبیه دوران ما است. سال 35 هجری یعنی 25 سال از رحلت پیامبر(ص) گذشته است.
* تاریخ را میخوانیم تا تکلیفمان معلوم شود و عبرت بگیریم
قبل از این بعنوان مقدمه عرض کنم که تاریخ را به 2 شیوه میتوان مطالعه کرد؛ هم قصه وار و به قصد آفرین یا نفرین گفتن به افرادی که این شیوه خوبی است ولی اصلاً کافی نیست. روش دومی هم برای بازخوانی تاریخ و سیره پیامبر(ص) وجود دارد که ما را به این نحوه باز خوانی تاریخ توصیه کردهاند که فقط قصه خوانی نیست و به قصد اعتبار و عبرت گرفتن است.
عبرتگیری یعنی جوهر تاریخ را بشناسید و موارد مشابه را در دوران خود پیدا کنید و از سوراخی که افرادی در این دوره گزیده میشوند شما دیگر گزیده نشوید؛ عبرت گرفتن از تاریخ یعنی مواجهه صحیح تجربه اندوزانه با تاریخ؛ برخی ممکن است بگویند که این یک نوع شبیه سازی است اما شبیه سازی غیر از عبرت است و در واقع شبیهسازی تحریف تاریخ است.
شبیه سازی یعنی اینکه شما فقط ظواهر و شباهتهای سوری این دوره و آن دوره را پیدا کنید؛ مانند شباهت اسمی یا شباهت راجع یک زمان یا مکان خاصی که یک شباهت ظاهری است که بعد از آن میخواهند نتیجهای از آن بگیرند و راجع به امروز یا آن روز داوری کنند. این را میگویند شبیه سازی که کار درستی نیست و البته خیلیها هم این کار را کردهاند اما عبرت گرفتن نوعی شبیه یابی است نه شبیه سازی؛ یعنی شما تاریخ را فقط به قصد آفرین یا نفرین گفتن مطالعه نمیکنید بلکه میخوانید تا تکلیف خودتان معلوم شود. اینکه امروز من چه باید کنم. آن وقت باید خط و ربطهای آن زمان و امروز را بشناسید و به این شکل است که میتوانید در فتنه و شبهه درست موضع بگیرید و بازی نخورید.
* خوارج صادق بودند ولی بازی خوردند
ممکن است کسی صادق باشد ولی بازی بخورد، ممکن است کسی پرشور و عاشق باشد ولی بازی بخورد، چنانکه بخشی از خوارج این گونه بودند. میدانید که خوارج انسانهای منافق و کافر و فاسق نبودند بلکه آدمهای بسیار پاک باز و مومنی بودند و در اهداف خود خالص بودند، اهل نماز شب و تهجد بودند. اصلاً میدانید که خوارج وقتی برای ترور حضرت امیر(ع) و دو نفر دیگر در مسجدالحرام پیمان بستند و گفتند که تمام مشکلات جهان اسلام زیر سر این سه نفر است: علی(ع)، معاویه و عمر و عاص؛ ما باید این سه نفر را در یک شب ترور کنیم و اگر خودمان هم کشته شدیم شهید در راه خدا هستیم و اگر این سه نفر را ترور کنیم جهان اسلام از این جنگ های داخلی و اختلافات رها میشود.
البته از سه ترور فقط یک ترور موفق بود و آن ترور علی (ع) بود.
آگاهی از تاریخ و معرفت اسلامی، آشنایی با قرآن، سنت و عقل لازم است. بعد از رحلت پیامبر(ص) مسائلی راه افتاد که بهترین تعبیر از آن تعبیر به فتنه و شبهه است.
* هیچ یک از درگیریهای زمان علی(ع) دعوای اسلام و کفر نبود
دهه سوم بعد از رحلت پیامبر(ص) بعنوان رهبر اصلی نهضت و بنیانگذار اسلام، درگیریهایی که در زمان علی(ع) پیش میآید هیچ کدام دعوای بین اسلام و کفر نیست. تقریبا لشکر کشیها و نبردهای جهاد، اسلام و کفر بود که در زمان سه خلفای قبل در جهان اسلام مدام گسترش مییافت البته در این زمان، ایران و بخش مهمی از رم فتح شده بود. در زمان علی(ع) فتوحات خارجی و جنگ اسلام و کفر تقریباً وجود ندارد و خیلی کم رنگ شده است؛ در زمان علی(ع) 3 درگیری وجود دارد آن هم بین مسلمانان؛ در هر 3 درگیری (جمل، صفین و نهروان) هر دو طرف جنگ مسلمان هستند. یعنی خویشان، اصحاب و بستگان پیامبرند و افرادی هستند که سابقه سربازی برای اسلام داشتند، سابقه داران جهاد و مبارزه انقلابی بودند، افرادی که برای اسلام شمشیر زده بودند و بارها تا مرز شهادت پیش رفته بودند. لذا درگیریها سیاسی بود که بعد نظامی شد و به این شکل 3 جنگ در یک دوره حدود 5 ساله بر علی(ع) تحمیل شد.
* جنگهای زمان حضرت علی(ع) همگی مصداق فتنه بود
هر 3 دعواهای جناحی بود و اصلاً دعوای حق و باطل نبود لذا از آن تعبیر به فتنه میشود؛ فتنه یعنی مسئلهای که نه فقط عوام بلکه گاهی خواص نیز در آن اشتباه میافتند.
امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه چند بار خطاب به مسلمانان فرمود که حق را با آدمها نسنجید، ملاکتان انسانها نباشد چرا که انسانها تغییر میکنند. همه در معرض فسادیم، هیچ کس خائن و فاسد به دنیا نیامده است، همه ما کم کم فاسد یا خائن میشویم. فردی که علی(ع) را ترور کرد کافر نبود جزء سربازان علی بود، مجاهدی رزمنده بود که سابقه فعالیت در جبهه داشت. شمر که سر حسین(ع) را برید مجاهد بود، رزمندهای بود که 35 سال قبل جزو افسران حضرت امیر(ع) بود اما دو دهه بعد در کربلا سر امام حسین (ع) را میبرد و شد جزو افسران یزید. همه ما در خطریم، هیچ کس نباید به سابقه خود تکیه و اعتماد کند؛ باید بدانیم که تا مرجع تقلید شویم در خطریم، ما مرجع تقلیدی داشتیم که میخواست علیه امام خمینی (ره) کودتا کند، مرجع تقلیدی که هم مقلد داشت و هم رساله.
* فتنه بروز عملی شبهه است
حضرت امیر (ع) میفرماید: شیطان با هیچ کس شوخی ندارد و سراغ همه میرود و از هیچ کس نمیگذرد، سراغ قویترین رزمندگان، مجاهدان و شهادتطلبان تاریخ رفته و آنها را فاسد کرده است. سر کینه، رقابت، جاه طلبی، ریاست طلبی و قدرت طلبی، ثروت طلبی و شهوت طلبی و به همین خاطر همه ما تا لحظه آخر در خطریم و باید دانست که فتنه بروز عملی شبهه است.
در آیات 2 و 3 سوره عنکبوت آمده است که آیا مردم فکر کردند که رها میشوند و هیچ آزمونی در کار نیست، باید گفت که یکی یکی شما را به صلابه آزمایش میکشیم و نمیگذاریم کسی بگوید که ما مؤمنیم.
خداوند صریح میفرماید: آیا مردم گمان کردهاند که همینطور رها میشوند و همین که بگویند ما ایمان آوردیم مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟ باید امتحان پس دهید و باید معلوم شود که به چه دل بستید؟ آیا منافع، جاه طلبی، قدرت و ثروت را زیر پا میگذارید یا خیر؟ باید مشخص شود که خدای تو کیست، خدای تو چیست، باید معلوم شود که حقیقتاً خدا پرست هستی یا نه. نام هر کسی را که در تاریخ میخوانید در آزمون قرار دادهایم، بر سر انتخاب قرار دادیم که بین دین و دنیا انتخاب کند، خداوند میفرماید نمیگذاریم هیچ کدامتان از دنیا بروید مگر اینکه بین دین و دنیا انتخاب کنید.
باید معلوم شود که چه کسانی صادق و چه کسانی کاذب هستند. به ظاهر شما ما بازی نمیخوریم بلکه همه شما باید آزمون پس دهید تا معلوم شود چه کسانی صادقاند و چه کسانی کاذب.
* بعد از پیامبر، جنگ بین اسلام درست و اسلام قلابی بود
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید زمانی که این آیات بر پیامبر(ص) نازل شد من خدمت ایشان بودم و از ایشان پرسیدم و ایشان آیه را خواند و فهمیدیم عمده فتنههایی که در این آیات نام برده شده، فتنههایی است که بعد از پیامبر(ص) اتفاق خواهد افتاد که حق و باطل مخلوط شده است چرا که زمان پیامبر(ص) جنگ اسلام صریح و کفر صریح بود اما بعد از پیامبر، جنگ بین اسلام درست و اسلام قلابی بود ولی هر دو اسلام بودند و هر دو طرف میگفتند ما حامی پیامبریم، اصحاب پیامبریم، مجاهد راه قرآنیم. بنابراین دعوا خیلی پیچیده شد و تشخیص حق از باطل سخت شد. البته برای برخی افراد سخت شد و الا اگر کسی دقت میکرد و مبانی را میشناخت باز هم آسان بود.
حضرت امیر(ع) میفرماید از پیامبر (ص) پرسیدم این چه فتنهای است، رسول خدا فرمود: علی پس از من این امت به فتنه خواهند افتاد و دچار انواع امواج آزمون خواهند شد.
پیامبر(ص) به علی(ع) بشارت داد که تو شهید خواهی شد اما نه در این جنگ بلکه در زمانی که مردم دچار فتنه شدهاند و با ایمان خود بر خداوند منت میگذارند و بر اساس شبهات عمل میکند و موضع میگیرند و وارد عمل میشوند.
امیرالمؤمنین(ع) در ادامه میفرماید: از پیامبر(ص) پرسیدم یعنی از دین برگشتگی؟ یعنی همه کافر میشوند؟ پیامبر(ص) فرمود: نه؛ بلکه فریفتگی؛ این افراد بازی میخوردند البته خود آنها نیز دلشان میخواهد که بازی بخورند.
* مخلوط شدن دوست و دشمن از عوارض چهارگانه فتنه است
طی این 30 سال انقلاب در موارد متعددی برای کشورمان فتنههایی پیش آمد که خود مردم و نیروهای انقلاب گاهی با یکدیگر درگیر شدند و نفهمیدند که حق و باطل چیست.
حضر امیرالمؤمنین(ع) در حکمت 3 میفرماید: نگویید خدایا پناه بر تو از فتنه چون همه شما بیاستثنا دچار فتنه خواهید شد چراکه باید امتحان پس دهید و باید مشخص شود که شما صادقید یا کاذب.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه دوم نهج البلاغه در خصوص فتنه بحث میکنند و میفرمایند: فتنه چون شتری مست مردم را پی در پی پایمان میکرد و ناخن در ایمان آنها میزد. فتنه مسئلهای است که به ایمان افراد ناخنک میزند و بعد امیرالمؤمنین(ع) فرمود: فتنه که میآید چند چیز نیز به دنبال آن میآید:
اول: تردید یعنی اینکه همه به شک میافتند.
دوم: اختلاف
سوم: بیثباتی و تزلزل در ایمان
چهارم: گم کردن دوست و دشمن و مخلوط شدن دوست و دشمن؛
حضرت امیر(ع) فرمودند که اینها از عوامل فتنه است.
* شروع فتنه از هوای نفس و بدعت نظری در مفاهیم است
امام علی(ع) در خطبه 50 نهجالبلاغه در خصوص اینکه فتنه چگونه شروع میشود صحبت میکنند و میفرمایند که شروع فتنه از دو جاست:
یک بعد نفسانی دارد یعنی خودخواهی؛ افرادی پیدا میشوند که خود محورند، دیکتاتورند، منفعت طلبند و فقط دنبال قدرت و پیروزی خودشان هستند.
دوم اینکه شروع فتنه از بدعت نظری در مفاهیم است؛ یعنی تغییر دادن اصول یا تحریف آن.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 50 این دو عامل را نقطه شروع فتنه میداند.
سپس گروهی از گروه دیگری کمک میخواهند؛ یعنی یک عده انحرافات فکری را تئوریزه میکنند و عدهای هم برای نفسانیت آنها هیزم میریزند و آنها هم با نفسانیت خود روی مفاهیم تئوریک آنها نفت میریزند.